English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6218 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I wont buy it at this price . U با این قیمت آنرا نخواهم خرید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
It is too expensive for me to buy ( purchase ). U برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
purchase price variance U سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
buying price U قیمت خرید
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
i will not go U نخواهم رفت
he says U نخواهم رفت
purchase request U درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
I wont budge an inch. U من که از جایم تکان نخواهم خورد
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
i will do my possible U هر چه از دستم براید کوتاهی نخواهم کرد
I wont be bullied . Iwont cringe to power. I refuse to brow-beaten To use force(violence). U زیر بار زور نخواهم رفت
nothing doing <idiom> U مطمئنا هیچ ،من انجامش نخواهم داد
Not on your life ! U هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
On my way home. . . U اگر سرم راببرند امضاء نخواهم کرد
field buying U خرید کردن در صحرا خرید محلی
I shall not sign this contract in its present from (as it appears). U این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
order U خرید سفارش خرید
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
No, I don't like it. نه، آنرا نمیخواهم.
I leave it in your care . U آنرا به شما می سپارم
It was required of me . They imposed it on me . U آنرا به من تکلیف کردند
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
you shoud rinse it in lukewarm water. U در آب ولرم باید آنرا آب بکشید
Leave it tI'll tomorrow morning . U آنرا بگذارتا فردا صبح
Wrap it up in gift paper. U آنرا در کاغذ هدیه بپیچید
Get it to me before Friday . U قبل از جمعه آنرا به من برسان
Enter it in the books . U آنرا دردفاتر وارد کنید
airbed U تشکی که آنرا با باد پر میکنند
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
I bought it on your recommendation. U بسفارش وتوصیه شما آنرا خریدم
It is yours the asking. U اگر بخواهید آنرا به شما می دهم
Can you prove it to me? U آیا می توانی آنرا به من ثابت کنی ؟
I bought it on the recommendation of a friend. U طبق توصیه دوستم آنرا خریدم
You cannot have it both ways . <proverb> U نمى توانى هم این را داشته باشى هم آنرا .
I wI'll do that all by myself. U من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
Two dogs fight for a bone, and a third runs away w. <proverb> U دو سگ بر سر استخوانى مى جنگند سومى آنرا بر مى دارد و مى برد .
flocked rug U [فرشی که پشت آنرا پارچه چسبانده اند.]
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
retrofit U وسیله یا امکانی که به سیستم اضافه میشود.تا آنرا بروزکند
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
user U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
hardware U دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد
users U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
initialization U مجموعه دستورات AT ارسالی به مودم تا پیش از استفاده آنرا تشخیص دهد
arrow pointer U پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
speeches U وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
speech U وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
printed U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
prints U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
print U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
fractal <adv.> <noun> O شکل هندسی که در خودش تکرار میشود هر قدر که آنرا بزرگ کنید یک حالت دارد
alpha channel U هشت بیت اول که خصوصیات پیکسل را بیان می کنند و بیتهای آخر رنگ آنرا
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
mouses U خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
mouse U خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
add-on U سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
vga U آداپتور نمایش VGA که به وسیله دیگری امکان دستیابی به اطلاعات و سیگنالهای زمانی آنرا میدهد
add-ons U سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
roundest U روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
round U روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
stamped addressed envelope پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
readers U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
reader U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
Mandlebrot set U تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده
head-shrinker U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinkers U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
isolates U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolate U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolating U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
uart U از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
optimize U کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
terminate and stay resident program U برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
bond servant U زر خرید
procurement U خرید
shopping U خرید
underwritten U خرید
buy U خرید
purchases U خرید
purchased U خرید
purchase U خرید
buys U خرید
underwrote U خرید
underwrite U خرید
underwrites U خرید
underwriting U خرید
buying U خرید
bondwoman U زن زر خرید
purchasing U خرید
point U نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
reel to reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
hotter U کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hot U کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hottest U کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
viewer U امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
viewers U امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
purchase rate U نرخ خرید
bargain U خرید ارزان
bid U پیشنهاد خرید
lump sum purchase U خرید یکجا
redemption U باز خرید
bids U پیشنهاد خرید
bulk buying U خرید فله
lump sum purchase U خرید کلی
forward purchase U خرید سلف
field buying U خرید در صحرا
dear bought U گران خرید
procurement cycle U دوره خرید
credit purchase U خرید نسیه
counter purchase U خرید متقابل
purchasable U باب خرید
purchase notice agreements U قراردادهای خرید
purchase notice agreements U پیمان خرید
purchase order U دستور خرید
purchase order U سفارش خرید
forward purchase U پیش خرید
forward purchasing U پیش خرید
local purchase U خرید از محل
local purchase U خرید محلی
local procurement U خرید محلی
monopolist U انحصار خرید
monopsony U انحصار خرید
impulse buying U خرید بی مقدمه
offer to purchase U پیشنهاد خرید
open purchase U خرید ازاد
futures exchange U خرید اتی
oniomania U جنون خرید
purchase requisition U درخواست خرید
short covering U پیش خرید
buying rate U نرخ خرید
nundination U خرید و فروش
buying and selling U خرید و فروش
buyers market U بازار خرید
buyer's market U بازار خرید
blanket buying U خرید کلی
to make a purchase U خرید کردن
advance purchase U خرید سلف
purchasing office U قسمت خرید
acquisition authority U اجازه خرید
coemption U خرید کل محصول
regional purchase U خرید محلی
purchasing analyst U تحلیل گر خرید
purchasing department U قسمت خرید
purchasing department U دفتر خرید
purchasing office U دفتر خرید
purchasing officer U مامور خرید
purchasing officer U مسئول خرید
purchasing patterns U الگوی خرید
conditions of purchase U شرایط خرید
rebuy U خرید مکرر
redemption yield U بازده خرید
achate U عقیق خرید
buys U خرید کردن
shopping basket U سبد خرید
hire purchase U خرید اقساطی
shopping cart U گاری خرید
corners U خرید یکجا
buy U خرید کردن
real estate U خرید زمین
dealing U خرید و فروش
corner U خرید یکجا
businesses U خرید یا فروش
business U خرید یا فروش
purchasing power U توان خرید
cornering U خرید یکجا
purchasing power U قدرت خرید
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
neural network U سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
unmoderated list U لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
purchasing power parity U برابری قدرت خرید
hedged U خرید و فروش تامینی
saleable U قابل خرید معاملهای
hedges U خرید و فروش تامینی
purchasing power of money U قدرت خرید پول
salable U قابل خرید معاملهای
purchasing research U تحقیق در خصوص خرید
real purchasing power U قدرت خرید واقعی
off-market purchases U خرید در بیرون از بورس
real account U حساب خرید املاک
collaborative purchase U خرید با تشریک مساعی
call option U خرید به شرط خیار
hedging U خرید و فروش تامینی
Examine it first before buying. U قبل از خرید امتحانش کن
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1To be capable of quoting
2purchase off the registry
2purchase off the registry
1They decided to buy the company outright.
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1preppy
1لطفا قیمت محصولات رو برای من بفرستید ممنونه
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com